مردم همسایه دارند ما هم همسایه داریم. یک همسایه داریم نه توی آپارتمان خودمان بلکه یکی از خانه های توی کوچه که ظاهرا و از روی شواهد و قراین خدا بهشان سه سال پیش یک دختر بچه داده است. همان سه سال پیش هر بار این بچه گریه میکرد من شالم را نصفه نیمه میانداختم روی سرم و با مانتو دگمه نبسته مثل سوپرمن میپریدم توی کوچه چون فکر میکردم یک بچه گربه مادرش را گم کرده است. مدتی طول کشید تا به وضعیت عادت کنم. سال بعدش ایشان هروقت تته پتع انه ب ب میکرد دوباره وضعیت همان بود و میپریدم توی کوچه چون فکر میکردم پسربچه های توی کوچه دارند یک گربه را اذیت میکنند. بازهم زمان برد تا عادت بکنم. اما امسال ایشان وقتی با جیغ و هوار چیزی را میخواهد یا جیغ خوشحالی میکشد دقیقا صدای موووووووووووووووووووووووووووپیف اوووووووووووووووووووووووووووووپیف فاووووووووووووووووووووو دوتا گربه نر در حال دعوا را از خودش درمیاورد که البته اینبار من هیچ حرکتی نمیکنم نه اینکه فهمیده باشم صدای این دختر بچه است بلکه از آن جهت که دعواهای گربه ها به من ربطی ندارد و حتما دلیل منطقی دارد و خودشان بهتر بلدند حلش کنند. دیشب یکی از این لحظات بود زردالو و ببری با گوشهای سیخ شده نشسته بودند دم پنجره منهم صدای موووووووووووووووووووووووووووپیف اوووووووووووووووووووووووووووووپیف فاووووووووووووووووووووو میشنیدم که قریب یک ساعت ادامه داشت آخرش رفتم روی بالکن ببینم چرا این دوتا گربه در حال دعوا به نتیجه نمیرسند که متوجه شدم صدای این دختر خانم در حال بازی با یک بزرگتر است. تمشک جان قدر همسایه هاتو بدون خوب بود همش صدای موووووووووووووووووووووووووووپیف اوووووووووووووووووووووووووووووپیف فاوو, ...ادامه مطلب
یک خانه ای هست روبروی خانه ما. از آن خانه های قدیمی نما سیمان دوطبقه که به صورت ال ساخته شده است دوتا اتاق و سرویس ها طبقه پایین و دوتا اتاق و آشپزخانه طبقه بالا . از آنهایی که اتاقشان دکور گچی یا به, ...ادامه مطلب