همسایه قدیم

ساخت وبلاگ

مردم همسایه دارند ما هم همسایه داریم. یک همسایه داریم نه توی آپارتمان خودمان بلکه یکی از خانه های توی کوچه که ظاهرا و از روی شواهد و قراین خدا بهشان سه سال پیش یک دختر بچه داده است.  همان سه سال پیش هر بار این بچه گریه می‏کرد من شالم را نصفه نیمه میانداختم روی سرم و با مانتو دگمه نبسته مثل  سوپرمن  می‏پریدم توی کوچه چون فکر می‏کردم یک بچه گربه مادرش را گم کرده است. مدتی طول کشید تا به وضعیت عادت کنم. سال بعدش ایشان هروقت  تته پتع انه ب ب می‏کرد دوباره وضعیت همان بود و می‏پریدم توی کوچه چون فکر می‏کردم پسربچه‏ های توی کوچه دارند یک گربه را اذیت می‏کنند. بازهم زمان برد تا عادت بکنم. اما امسال ایشان وقتی با جیغ و هوار چیزی را می‏خواهد یا جیغ خوشحالی می‏کشد دقیقا صدای موووووووووووووووووووووووووووپیف اوووووووووووووووووووووووووووووپیف فاووووووووووووووووووووو دوتا گربه نر در حال دعوا را از خودش درمیاورد که البته اینبار من هیچ حرکتی نمی‏کنم نه اینکه فهمیده باشم صدای این دختر بچه است بلکه از آن جهت که دعواهای گربه‏ ها به من ربطی ندارد و حتما دلیل منطقی دارد و خودشان بهتر بلدند حلش کنند. دیشب یکی از این لحظات بود زردالو و ببری با گوش‏های سیخ شده نشسته بودند دم پنجره منهم صدای  موووووووووووووووووووووووووووپیف اوووووووووووووووووووووووووووووپیف فاووووووووووووووووووووو می‏شنیدم که قریب یک ساعت ادامه داشت آخرش رفتم روی بالکن ببینم چرا این دوتا گربه  در حال دعوا به نتیجه نمی‏رسند که متوجه شدم صدای این دختر خانم در حال بازی با یک بزرگتر است. تمشک جان قدر همسایه‏ هاتو بدون خوب بود همش صدای موووووووووووووووووووووووووووپیف اوووووووووووووووووووووووووووووپیف فاووووووووووووووووووووو بشنوی.  به نظرم صدای غرش شیر بهتراز صدای زیر گربه هست.

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ساعت 8:37&nbsp توسط منجوق  | 

کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 131 تاريخ : جمعه 20 خرداد 1401 ساعت: 17:33