خانه سوت و کور است

ساخت وبلاگ

پسرم برنگشته با توجه به وابستگی شدیدش به من دیگر از زنده بودنش هم ناامیدم چه برسد به برگشتنش به خصوص اینکه تازه فهمیدم خانه دوست دخترش آنور خیابان بوده و نه توی کوچه خودمان . قبلا هم گفتم فردای گم شدن پسرم دوست دخترش را دیدم که می لنگید.

خانه سوت و کور است و من دلگیرم اصلا خانه درست کردن زهرمارم شد  هفته ای که گذشت کلا حالم بد بود غذا را نمی توانستم قورت بدهم و فقط به زور گل گاوزبان نان و پنیر قورت میدادم  تا اینکه دیروز  دوستم و همسرش امدند و مرا بردند و بالاخره به زور یک لیوان  و د کا  توانستم به اعصابم مسلط بشم  امروز کمی سر پایم اما تنها کاری که کرده ام این است که یک ساعتی توی محله چرخیدم تا مگر پسرم را ببینم و بعد هم رفتم حمام و موهایم را شستم و بعد دراز کشیدم جلو تی وی تا همین الان. هرچه سعی کردم به تلگ رام وصل بشوم تا سایت های حمایت از حیوانات را ببینم شاید کسی بچه ام را گوشه ای مریض احوال پیدا کرده و انجا پیغامی گذاشته باشد نشد که نشد لعنت به این فیل تر.

مدام شیطنت ها و رفتارهایش می اید جلو چشمم.  دو چیز  که برای دلداری خودم پیدا کرده ام این است که یک:  تا زمان به دنیا آمدن بچه گربه های جدید صبر کنم و بهار یک بچه گربه دیگر بیاورم. میدانم ممکن است بگویید تو که اینقدر بد دل می بندی این کار را نکن. اما برای آدمی مثل من که نه پدری و مادری در کار است و نه با فامیل در ارتباطم که البته  دلایل خودم را دارم و نه خواهری دارم که با او درد دل کنم و برادرجان هم در ولایت است و کلا سرش به کار خودش گرم است و کلا همیشه بهانه این را دارد که مرخصی نمی دهند . و دوستانم یا متاهلند و وقت کافی برای رفاقت ندارند و مجردهایشان هم که هر کدام برای خودشان خانواده ای دارند و مثل من بی کس نیستند که بخواهند وقت زیادی با دوست مجردشان بگذرانند و اصلا احوال ادم بی کس را درک نمی کنند. دو نمونه اش را هم موقع مردن دخترم گفتم که چه رفتاری داشتند بنابراین تنها همدم می تواند یک حیوان باشد که سکوت خانه را بشکند و دلیلی باشد تا من برای برای خاطر او هم که شده آشپزی بکنم.

و دو:  یک کورسوی امید هم این است که بچه ام نمرده اما یک آدم مهربان دارد از او مراقبت می کند. مثل پارسال که یکی از خانه های کوچه پشتی در حال ساخت بود و پسرم از راه دیوار به انجا خیلی سر میزد و مرد افغان نگهبان ساختمان او را می شناخت و دوست میداشت. 

کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 157 تاريخ : دوشنبه 7 بهمن 1398 ساعت: 11:16