پسرم

ساخت وبلاگ

درست از روز دوشنبه بعد از اینکه عکسش را گرفتم و آپلود کردم پسرم رفته و برنگشته غیبتش خیلی طولانی شده اعصابم خرد شده و نگرانشم  و کلافه ام هیچ کاری نمی توانم بکنم . سوپی را که برای شامش درست کرده بودم تا امروز نگه داشته بودم امروز صبح ریختم  دور . سبدش را گذاشته ام توی بالکن تا اگر در نبود من امد جای نسبتا گرمی باشد در کوچه و آپاتمان را از صبح باز گذاشته ام تا اگر پیدایش شد  راحت تر بیاید داخل. اما زهی خیال باطل  روز بعد از ناپدید شدنش دوست دخترش را توی کوچه دیدم که می لنگید و یک پایش را می کشید. برای همین خیلی نگرانم احتمالا جایی داشته اند از آن اصوات از خودشان درمیاورده اند که کسی بلایی سر جفتشان دراورده. خواب دیدم سرش خونی است و بدنش از باران دیشب خیس شده و از بی غذایی شکمش به پشتش چسبیده.  

وابستگی بد چیزی است بد.... به خصوص اگر بدانی طرف مقابل هم به همین میزان به تو وابسته است. میدانم الان هرجایی افتاده چشم به راه من است تا بروم و نجاتش بدهم اما هیچ کاری از من برنمی اید. 

کلافه ام کلافه 

پ.ن  رسما بدبخت شدم بیشترین احتمالی که میدهم این است که پسرم در پارکینگ خانه ای به دام افتاده و ساکنین در خانه نیستند حالا هم اعلام کرده اند که کلیه مدارس تهران تا پایان هفته تعطیل است  پس اگر صاحب خانه به خاطر تعطیلی مدارس از تهران رفته باشد معنیش این است که تا پایان هفته نخواهد آمد 

پ.ن  دوباره رفتم توی کوچه و صدایش کردم از یک فضای بسته صدای میو میاید که شبیه صدای پسرم است و شبیه التماس هست. اما اصلا تشخیص نمی دهم آیا مال اوست و از کجا صدا میاید. یکی از خانه ها هیج کدام از صاحبانشان خانه نیستند دوتای دیگر مجتمع هستند که دم در منتظر شدم تا کسی بیاید بیرون بروم و پارکینگ را نگاه کنم کسی نبود یخ زدم و برگشتم . میدانم اگر زنگ بزنم کسی اعتماد نمی کند در را برایم باز کند و انگشت نما هم میشوم . بدبختی سرایدار هم ندارند. دوباره باید بروم 

پ.ن رفتم و هر دو مجتمع را گشتم و آن خانه را هم دیدم هیچ اثری از پسرم نیست احتمالا آن صدایی هم که شنیدم اشتباه بوده . دیگر هیچ امیدی به برگشتنش ندارم چون میدانم محال است برای زندگی جای دیگری برود . کاش گربه ها به آن بی صفتی که می گویند بودند اما فقط تهمت ناروایی است که به طفلکی ها میزنند. دیگر باید باور کنم که مرده است چقدر هم سخت است. انگار به من نیامده راجع به بچه هایم اینجا بنویسم دخترم ببعد از یک هفته مرد و حالا هم پسرم. . . 

کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 150 تاريخ : دوشنبه 7 بهمن 1398 ساعت: 11:16