همو

ساخت وبلاگ

همه اش که نمیشود آقایان و خانم های پزشک بیاییند از سوتی های ما  بیمارها بنویسند  بهتر است بعضی هایش را خودمان اعتراف کنیم در همین راستا در یک اقدام انتحاری از آخرین سوتی خودم می گویم همان طور که قبلا هم نوشته ام  برای صدای سوت توی گوشم  از تابستان درگیرم و هنوز هم معالجه نشده  در آخرین جلسه دکتر بعد از معاینه نشست پشت میزش و می خواست نسخه بنویسد که شروع کردم به سوال پیچ کردنش که بفهمم من جه ام شده 

پرسیدم دکتر این صدای سوت از فلان است  دکتر گفت نه

پرسیدم از بهمان است گفت نه 

هی من پرسیدم هی او گفت نه  به این نتیجه رسیدم هنوز علت را پیدا نکرده گفتم خوب بگذار خودم گزینه بگذارم جلویش  شاید فرجی بشود

گفتم مرض فلان گرفته ام گفت نه

گفتم بهمان گرفته ام گفت نه

اخرین گزینه به ذهنم رسید  اما تا ان موقع انقدر سوال پرسیده بودم که دهنم کف کرده بود 

گفتم دکتر همین چند وقت پیش یکی از اقوام نزدیم تومور مغزیش ترکید ممکن است من هم؟

دکتر سرش را بلند کرد و نگاهم کرد و  پرسید تومور چی داشت؟ 

من هم  با خودم فکر کردم زده ام توی خال، چواب دادم هموروئید 

لبهای قیطانی دکتر تا جایی که میشد در جهت شرقی غربی کش امد و  گفت: چیییییییییییییییییییی؟

جواب دادم : هموتوم  

البته خیلی با جدیت و بدون تغییر حالت  یعنی اینکه  بار اول هم  تو اشتباه شنیدی

 

این را تقدیم می کنم به پزشکانی که این روزها خیلی در تلاشند به ویژه زی زی که اصلا حالی از من نمیپرسد که کرونا گرفته بودی چی شد

 

کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 165 تاريخ : چهارشنبه 10 ارديبهشت 1399 ساعت: 23:20