چند نکته درباره موج اخبار مهاجرت و خودکشی فاطمه موسوی ویایه- دکترای جامعه‌شناسی

ساخت وبلاگ

چند نکته درباره موج اخبار مهاجرت و خودکشی فاطمه موسوی ویایه- دکترای جامعه‌شناسی

چرا هر روز خبر مهاجرت یکی از بستگان و آشنایان یا پناهندگی ورزشکاران و هنرمندان را می‌شنویم؟ آیا این موج مهاجرت عادی است؟ همه ناظران توافق دارند موج فعلی مهاجرت ایرانیان عادی نیست. عده‌ای متخصصان را بابت تلاش برای یافتن زندگی بهتر در کشورهای غربی سرزنش می‌کنند و آن‌ها را به فقدان وطن‌پرستی متهم و یادآوری می‌کنند بابت آموزش آن‌ها بودجه بسیاری صرف شده و خواهان موانع اداری و هزینه‌های مالی بیشتر بر سر راه مهاجرت متخصصان هستند، عده‌ای از خودخواهی مهاجرین می‌گویند که پدر و مادر خود را در ایام پیری رها می‌کنند و عده‌ای دیگر با شور انقلابی شعار می‌دهند که: «سفر چرا؟ بمان و پس بگیر». اما علوم اجتماعی ورای تصمیم‌های فردی به روابط و ساختارهای اجتماعی می‌نگرد و پاسخ می‌دهد: آنها که مهاجرت می‌کنند از تغییر شرایط جامعه ناامید شده‌اند و کشور را ترک می‌کنند.

■ هیرشمن در کتاب «خروج، اعتراض و وفاداری» (۱۹۷۰)، دو شیوه برخورد با نارضایتی از خدمات را (که از سوی سازمان‌هایی نظیر بنگاه، خانواده، حزب سیاسی و دولت عرضه می‌شود) بررسی می‌کند که عبارتند از: خروج و اعتراض. « خروج عبارت است از قطع رابطه فرد با سازمان متبوع و در عوض روی آوردن به سازمانی دیگر، حال آن‌که اعتراض عبارت است از مبادرت به اصلاح واحد متبوع به مدد انتقال صدای نارضایتی به دست اندرکاران».

■ هیرشمن در مقاله «خروج، اعتراض، دولت» با مطرح کردن نقش دولت پژوهش خود را کامل می‌کند. او اشاره می‌کند گاهی شهروندان در تقابل با دولت به این نتیجه می‌رسند که اعتراض به جایی نمی‌رسد یا هزینه‌اش بسیار زیاد است و خروج را در دستور کار خویش قرار دهند و از کشورشان مهاجرت کنند. افزایش ۱۴۰ درصدی موج مهاجرت جوانان متخصص در یک‌سال اخیر که بیش از نیمی از آنان زن بودند را می‌توان توسل به استراتژی خروج به دلیل ناامیدی از تغییر و اصلاح دولت دانست.

■ اما نکته مهم‌تر این است که استراتژی خروج تنها به مهاجرت اشاره ندارد، خودکشی نیز نوعی خروج است، البته فردی که خودکشی می‌کند دلیل کار خود را اعتراض سیاسی نمی‌داند. او به شدت ناامید است و دیگر تحمل ادامه زندگی را ندارد، اما از ابتدای قرن بیستم و انتشار کتاب «خودکشی» اثر دورکیم می‌دانیم حتی این فردی‌ترین تصمیم نیز تحت‌تاثیر روندهای اجتماعی رخ می‌دهد و افزایش آمار خودکشی در این برهه خاص به دلیل ناامیدی از بهبود شرایطی است که دولت مانع آن است.

■ ناامیدی از شرایط، تنها به تصمیم خودکشی منجر نمی‌شود، گاهی این ناامیدی به انزوای اجتماعی و تلاش برای فراموش کردن واقعیت نامطلوب می‌انجامد و اعتیاد نیز نوعی استراتژی خروج است. یکی از آشنایان گلایه کرده که «چقدر استفاده از دراگ بین جوون‌ها عادی شده! قشنگ تو روز روشن تو کافه و خیابون هم می‌بینی که دارند رد‌ و‌ بدل می‌کنند و می‌کشند و ...» بله مواد مخدر- الکل انتخاب کسی است که امیدی ندارد، راه گریزی نمی‌شناسد و در برابر معضلات غیرقابل‌حل، امکانی ندارد جز آنکه به فراموشی و نئشگی پناه برد. اعتیاد را نوعی گریز از واقعیت به قیمت تخریب تن می‌بینیم و در عین حال محصولی اجتماعی و نتیجه مناسبات غیرعادلانه اقتصادی - سیاسی است. چند سالی است که به دلیل عملکرد حاکمیت جامعه ایران به بن‌بست سیاسی رسیده است، تغییر ساختار سیاسی و مناسبات اقتصادی مقدور نیست و اعتراض هزینه سنگینی دارد، حالا که کشتی جامعه ایران بر روی صخره‌ها شکسته و به گِل نشسته، قابل انتظار است که عده‌ای از مسافران از کشتی مهاجرت کنند، عده‌ای خود را در دریا غرق سازند یا جمعی در گوشه‌ای نشسته و در هپروت سیر کنند. در این شرایط نقش علوم‌اجتماعی‌ خوانده‌ها چیست؟ آنها شرایط را مشاهده و مکتوب می‌کنند و منتظر می‌مانند تا روزی جواب را بیایند که چگونه می‌توان مسافران را به شوق آورد که برای بیرون کشیدن کشتی و تعمیر آن دست به کار شوند. اما همین که آن‌ها با ناخدا و افسران کشتی همراه نمی‌شوند که از توطئه اجانب بگویند، مسافران در حال خروج را شماتت کنند، خودکشی را ناشی از مشکلات روانی قلمداد و انزوا و بی‌اعتنایی بقیه را تصمیم فردی بدانند بلکه تقصیر را در هدایت کشتی می‌جویند، نزد اهالی قدرت چون خرمگس معرکه نامطلوب دانسته می‌شوند. چه باک!

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۲ساعت 9:50&nbsp توسط منجوق  | 

کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1402 ساعت: 18:25