2500 سال
من سرخوردگی خیلیها را می فهمم، زخم خوردن خیلیها را میفهمم، نا امیدی و یاسشان را میفهمم که دلشان نمیخواهد رای بدهند خودم بعد از هژده تیر، بعد از سال هشتادوهشت و بعد از خیلی از اتفاقات دیگر همین حال را داشتم. نسل پدرومادرهایمان که چیزهای بدتری را دیدند فبها. اما خوب که فکر میکنم میبینم این سرخوردگیها، این زخمها و یاسها کاملا و کاملا طبیعی است آن هم در جامعهای که 2500 سال بدون دموکراسی و جمهوریت را سر کرده حالا شاید کمی کمتر ، بله همان 2500 سالی که همه امان باد به غبغب می اندازیم و به آن افتخار میکنیم . توی این 2500 سال خیلی چیزها برایمان عادی شده . برایمان عادی شده که بخواهیم همه رنگ ما باشند. عادی شده که فکر کنیم فقط ما درست فکر میکنیم ، عادی شده که فکر کنیم حق با کسی است که قدرت دست اوست و ما نباید هیچ اعتراضی بکنیم و حرفی بزنیم. عادی شده که فکر کنیم هرچه که ارباب قدرت بگوید درست است. واقعیتش این است که ما از سال 1357 به بعد داریم دموکراسی را در این کشور و با این مردم بهت زده قدرت و سلطنت تست میزنیم. با مردمی که فقط اقلیتی از آنها دموکراسی را میفهمند و اقلیتی کمتر آن را اجرا میکنند. این دموکرات نبودن در تک تک ما به نحوی وجود دارد حتی در من و شمایی که اهل تفکر هستیم. یک مثال ساده بزنم به یاد بیاوریم وقتی یکی از دوستان یا نزدیکانمان حجاب میگذارد و چادری میشود و یا حجاب برمیدارد و بیچادر میشود. عکسالعملهایمان را به یاد بیاوریم؟
در خانوادههایمان هم دموکرات نیستیم. یادمان نرود تا همین دو دهه قبل هنوز خانوادهها تعیین میکردند که پسر یا دختر با کی باید ازدواج کند که البته هنوز هم بخش زیادی از کشور همین طور است نگاه به اقلیت ساکن تهران یا شهرهای بزرگ نکنید که ساکنانشان در برابر 80 میلیون، اقلیت حساب میشوند. تا همین دو دهه قبل خانواده تصمیم میگرفت کدام بچه چه کاره بشود کدام بچه درس بخواندگو اینکه هنوز هم دربسیاری نقاط کشور همین طور است. هنوز هم در همین قشر متوسط با وجود کارکردن زن و شوهر خیلی کمند زن و شوهرهایی که با هم تصمیم میگیرند و حتی در همین قشر متوسط مرد تصمیم میگیرد زن درامدش را چطور خرج کند و مرد تصمیم میگیرد همین زنی که پابه پای او کار میکند حجابش چطوری باشد و کدام مهمانی را برود و با کدام یک از دوستانش حشرونشر بکندو... اینها ریشه در مذهب ندارد ریشه در دموکرات نبودن دارد.
بیایید باورکنیم که در جمهوریت و دموکراسی نوپا هستیم و بسیار زمین خوردن این کودک نوپا را بباید تا به بلوغ و عقلانیت برسد. اگر یک روز میریزند و دانشجو را لت و پار میکنند که چرا نظ.ارت اس.تصوابی را زیر سوال بردهای از این است که دموکرات نیستیم و جمهوریت را نمیفهمیم ، اگر یک روز رایها کم و زیاد میشود از این است که دموکرات نیستیم و جمهوریت را نمیفهمیم و ....
بیایید که دست این طفل نوپای دموکراسی و جمهوری را بگیریم و راهش ببریم طفلی که شاید عمرمان کفاف ندهد شکوفاییاش را ببینیم. فقط بیاییم سهممان را برای آبادی این خاک که آبادی فرهنگیش از همه نوع آبادی برایش واجبتر است ادا بکنیم . اگرفکر میکنیم توافقی پنهانی هم وجود دارد بیایید نشان بدهیم که ما هستیم وآنقدر هستیم و آنقدر نه پای این صندوق بلکه پای همه صندوقهای بعد از این خواهیم آمد تا وقتی که بفهمند باید ما را حساب بکنند چون ما اکثریت هستیم و بدانند که دیگر نباید توافق پنهانی در کار باشد چون ما تا آخر پای صندوقهای رای خواهیم ماند. چون راه دیگری نداریم ما نه ملتی هستیم که کودتای یک کشور دیگر را در خاکمان تاب بیاوریم و نه ملتی هستیم که مخالفتی با نظام فعلی داشته باشیم بازهم میگویم نگاه به اقلیت دوروبرتان نکنید واقعیت این است که جمهور مردم ایران این نظام را درگذشته خواسته و در حال حاضر هم میخواهدشک نکنید که همین طور است. حالا که دربرابر خارجیها رگ گردن میشویم ، حالا که باید به رای اکثریت مردم به این نظام پای بند باشیم پس بیایید دموکراسی را پیش ببریم بیایید اصلاحاتی را که میخواهیم، دنبال بکنیم با پشت کردن به صندوقهای رای و با تحریم نمیتوانیم کاری از پیش ببریم. و در پایان فقط امیدوارم اصلاحطلبها در دورههای بعد هم کاندیداهای قدر معرفی کنند نه این که کاندیدهای قدر را هر هشت سال یکبار رو کنند.
برچسب : بدهیم, نویسنده : 9manjooghf بازدید : 162