به خاطر یک کیلو پیاز

ساخت وبلاگ

برای خریدن یک کیلو پیاز رفتم بیرون  تازه یادم افتاد که من حساسیت فصلی دارم بیرون رفتن همانا و خاریدن سر و صورت و بینی و چشم و گوش همانا  شکنجه ای بود تا برم و برگردم و خودم را نخارانم.

یک کار خیلی خوب هم برای خودم کردم که خیلی حالم را خوب کرد برای اینکه ریا نشود نمی گویم.

اما بازهم یک چیز ناراحت کننده  فهمیدم قبلا ها که ملت تو خیابونها ولو بودن باعث شده بود که گربه ها به نان و نوایی برسن خیلی وقت ها دیده بودم که عابری ایستاده بود و یک تکه از خریدش را به گربه ها داده بود حالا شده یک سوسیس یا یک تکه مرغ و ....

 خودم هر وقت برای پسرم عذای آماده میخریدم همانجا بازش می کردم و تا مسیر خانه به هر گربه ای می رسیدم کمی از آن را بهش میدادم

اما انگار این طفلکی ها هم  قربانی کرونا شده اند  همه گربه های مسیر کوتاهم به هر عابری  التماس کنان میومیو می کردن  اگر بیرون نمی روید لطفا دم در برایشان غذاهای اضافیتان را بگذارید خودشان بو می کشند و پیدایش می کنند و یا اگر برای مدت کوتاهی بیرون می روید اندکی آذوقه برایشان ببرید. 

من از طرف همه اشان تشکر می کنم

کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 163 تاريخ : پنجشنبه 29 اسفند 1398 ساعت: 6:28