آینه

کتاب مردی در آینه نوشته کرول جروم  را خواندم  کتاب روایت عشق او به یکی از مردان ان قلاب ایران  در لابه لای اتفاقات آن روزهاست. برای منی که آن موقع کودک بودم و خاطرات محو وتاریکی از آن دوره داشتم بسیار عالی بود تا بسیاری از پازل های ذهنم کنار هم قرار بگیرند. گذشته از زبان شیوای نویسنده و شخصیت او  اما کتاب رنج بسیاری را بر من تحمیل کرد. تا به حال  اتفاقات ان دوره را از دید نویسندگان ایرانی شنیده یا خوانده بودم. و از دریچه چشم یک فرد خارجی و میشود گفت بی طرف نگاه نکرده بودم. آدم های بی اصل و نصب ( از نظر سیاسی )  عمدتا به خاطر کینه مصد ق بساط لجبازی با شاه را گستردند و گستردند و او را پایین کشیدند که البته نارضایتی های روی هم انباشته ملت از دوره قاجار تا آنزمان هم یارشان شد می توانم بگویم بیشتر از آنکه به فکر ملت باشند دنبال غرض های شخصی خودشان با شاه بودند و سوار موج ملت شدند. یک اتفاقی در سال 32 افتاد که به ناسیونالیسم آقایان برخورد و چشمشان را بستند و همان را کردند پیراهن عثمان و 25 سال کشش دادند بدون اینکه لحظه ای به دنیای اطرافشان نگاه کنند که این آدم دست نشانده چقدر ناسیونالتر است . بعد هم که به قدرت رسیدند عین حیوانات وحشی به جان هم افتادند و همدیگر را رسوا کردند و  پایین کشیدند و کشتند و آنها که زنده ماندند می بینیم چه شده اند و یا آنهایی که کمی شجاعت داشتند بعضی همان روزها و بعضی در روزهای آخر عمر( همان طور که در سالهای اخیر دیدیم و شنیدیم) انگشت ندامت گزیدند که البته بعضی دیگر حتی شجاعت عیان کردن این ندامت را هم نداشتند. 

اوج این کینه ابلهانه در یکی از سفارتخانه های ایران در اروپا است که جی بزرگ زمانی که وزیر خارجه بود و کرول در حال عشق  بازی در تختخواب شا ه هستند و دریافت شخصی من این بود که جی بزرگ بیشتر از اینکه از بودن با دوست دخترش لذت ببرد از این لذت می برد که این کار را روی تحتی انجام میدهد که روزی ش اه و فر ج در آن این کار را می کرده اند.

این کتاب را بخوانید ارزش خواندن دارد.