پف

ساخت وبلاگ

خب امروز البته درستش است بگویم امشب ساعت 9 من در یک شب بارانی  که از صبح علی الطلوع باران می باریده به دنیا آمده ام. به قول مادرم  که می گفت تو شکوفه بهاری هستی . لازم به ذکر است به تهران نگاه نکنید که درخت ها و گل ها فروردین نشده جوگیر می شوند و شکوفه میدهند. در ولایت که سردسیر است البته انوقت ها بیشتر سردسیر بوده اولین شکوفه ها از اردیبهشت ظاهر میشدند. البته برای من هیچوقت تولد گرفته نشد چون من بیچاره در فصلی به دنیا آمده بودم که همیشه خدا شبش در حال درس خواندن برای امتحان فردا بودم، امتحان به قول آن روزها قوه ای و بعد از دبیرستان  در حال اماده شدن برای کنکور و  البته اهالی خانه هم همیشه در خواب شبانه تشریف داشتند از جمله مادرم   که هیچ واکنشی به تولد من نشان نمیداد و وقتی یاداوری می کردم  می گفت : عه امروز بود؟  البته این فقط داستان من نبود. آن روزها و در شهرستان خیلی تولد چیز مهمی نبود اصولا تولد مال ادمهای مرفه بی درد بود  و البته فقط مال بجه هایشان بود و ما یک جورهایی اگر آدم بزرگی جشن تولد می گرفت به او می خندیدیم و مسخره اش می کردیم که از هیکلش خجالت نمی کشد برای خودش تولد گرفته. در دانشگاه  هم همیشه خدا بدون استثتا امتحان میان ترم داشتم  و البته میان خر خوانهای دانشگاه تهران اصلا تولد گرفتن باب نبود وچون ما هر شب بدون استثتا برنامه رقص داشتیم آن هم توی اتاق ما چون توی آن سالن فقط من بودم که ضبط صوت داشتم تولد گرفتن و رقصیدن برای تولد معنایی نداشت . خلاصه که یک همچین شکوفه ای بودم من.

اما شوخ طبعی خدا را  ببین .گاهی فکر می کنم آن لحظه ای که پدرم امده در بیمارستان و برای اولین بار من را داده اند بغلش و او رو به قبله شده و در گوش من اذان گفته هیچ فکر می کرد سالها بعد دوروز مانده به تولد دخترش باید چمدانش را ببندد و برود؟ فکر کنم همان موقع که پدرم داشته اذان می گفته یک عده ای در بارگاه خداوند انگشت به دندان شده و ارام گفته اند مرد بیچاره! بدجنس ترهایشان پغی زده اند زیر خنده که خدا بهشان اخم کرده و اونها هم تمرگیده اند سرجایشان.

خلاصه که بعد از فراغت از درس و کنکور و .... من به اهمیت روز تولد پی بردم و  همیشه سعی کرده ام  روز تولدم خودم را تحویل بگیرم. امسال اما میخواهم خودم برای خودم کیک درست کنم چون خدا رو خوش نمیاید بروم و کیک بگیرم و بعدش در سالروز تولدم ویروس کرونا  از توی کیک بپرد توی حلقم و 15 روز بعدش به احتمال 50 درصد بمیرم و اسباب خنده همان بی ادب های بارگاه خداوندی را فراهم کنم که به من هم همچون پدرم بخندند. اما بدبحتی اینجاست که من تا حالا کیک درست نکرده ام همیشه با پودرهای آماده کیک درست کرده ام. چند روز پیش برای اولین بار تست کردم یک کیک که رویش برشته اما داخلش خمیر بود نتیجه گرفتم . اما قصد جدی دارم که اینبار موفق بشوم چون در این مدت قرنطیه ملت توی خانه هایشان نان بربری هم درست کردند و به نمایش گذاشتند و خیلی زشته که من بالاخره نتوانم  یک کیک ساده درست بکنم . البته قابل توجه ترانه خانم هم باشه که بنده وقتی پنکک هم درست می کنم چیز قابل توجهی از آب در نمیاید و کلا کیک ها و پنکک های من پف نمی کند اما بیا و ببین وقتی کتلت درست می کنم چه  پفی میکنه که کلا از کتلت پف کرده متنفرم . لطفا برایم دعا کنید که خداوند  از پف کتلت هایم کاسته و بر پف های کیک و پنکک بیافزاید.

 

 

کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 154 تاريخ : چهارشنبه 10 ارديبهشت 1399 ساعت: 23:20