دو گرم بافت --------------------------------- ما ایرانی ها خیلی ملت با فرهنگی هستیم

ساخت وبلاگ

زن و مرد با یک بغل میوه ایستادند در صف نانوایی. همین طوری شروع  کرد به حرف زدن  می گویددوره زمانه بدی شده است .  70 هزار تومن پول همین میوه ها شده . می  پرسم مهمان داری؟ می گوید نع توی خانه پسر بزرگ دارم ماشالله بخور هستند مصرف هر هفته اشان است. دختر زنی که جلوتر از من توی صف هستند به مادرش می گوید: مامان شما وایستا نون بگیر من برم سفره افطاری رو بندازم. می رود. زن به مادر دختر می گوید خوش به حالت دختر داری کمک حالت است بچه های من پسرند کمک نمی کنند. می گویم خب یادشان نداده ای می گوید آره ولی خب پسر که نباید توی خانه کار کند . بعد شروع می کند راجع به دختر زن از او پرس و جو کردن که چند سالش است و درس می خواند . .... رو به من می کند و می گوید دوره زمانه بدی شده باید برای پسرهایم دختر خوب پیدا بکنم دوره بدی شده دخترها هیچکدام دختر نیستند. می گویم  پسرها هم الان دیگر پسر نیستند. به صرفه اش نیست دوباره رو به زن می کند و راجع به تعداد بچه هایش سوال می کند دوباره رو می کند به من و می گوید برای برادرم یک دختر پیدا کرده ایم تحقیق کرده ایم اما نمی شود که به تحقیق اعتماد کرد به برادرم می گویم خوب زیر زبان این دختر را بکش ببین کجاها بوده کجاها کار کرده با کی کار کرده. اونها هم تحقیق کرده اند از برادر من همه تعریف کرده اند. برادر من توی دنیا یکدانه است و خیلی خوب است با خنده می گویم خانم همه ما زن ها فکر می کنیم برادر و پدرمان و مردهای خانواده امان خیلی پاک و بی گناه هستند و توی دنیا تک اند. می گوید نع برادر من فرق می کند. برادر م آمده و می گوید دیروز که رفته  بودم دنبال دختر تا باهم برویم بیرون و با هم آشنا بشویم مادر دختر تا دم در  مرا بدرقه کرده. به برادرم می گویم خب بعله دیده اند تو پسر خوبی هستند می خواهند تو دخترشان را بگیری مواظب باش. .....

نانوا به دادم میرسد و نان  خشخاشی را می دهد  دستم و من که نان ساده خواسته بودم  حوصله جرو بحث با نانوا را ندارم نان را می گیرم و  فرار می کنم ... 

کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 260 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 18:07