عکس خانم در حال کتک خوردن را گذاشتهاند و گفتهاند که اصلا بچهای در مدرسه نداشته. می گویم خوب! یعنی نباید از مسموم شدن بچهها ناراحت بشود؟ یعنی الان منهم نباید ناراحت بشوم چون بچه ای در آن مدرسه نداشتم که مسموم شود. سالهاست که بدون اینکه خودمان بفهمیم فرهنگ"به من چه" را در ما جا انداختهاید.خیلی آرام و بی صدا. پس نهی از منکرتان چه شد؟ نهی از منکر فقط باید در راستای میل شما باید باشد؟
یعنی آن موقعی که عراق حمله کرد و خرمشهر را گرفت بقیه ایران باید میگفتند مشکل خودشان است و ما که اصلا گذرمان به خرمشهر هم نمیافتد؟ برای چه برویم بجنگیم؟ هر وقت عراق به شهر خودمان رسید یک کاری میکنیم؟
سالهاست که ما را بی رگ کردهاید و ما در برابر تورم و فقر هموطنان، در برابر کشتار در خیابان، در برابر کودکان کار، در برابر افغانهای مهاجر، در برابر کور کردن چشمان زیبا، در برابر اعدام و .... بی رگ بودهایم. اما باید بگویم مردم کم کم دارند بیدار میشوند هرچند هنوز خیلیها حتی بسیاری از معترضین هنوز در پیله تنهایی خودشانند و تا گریبان خودشان را نگیرد صدایشان را بلندتر نمیکنند. در مورد مدارس هم هیچ کس حق ندارد بگوید به من مربوط نیست. این بچهها قبل از هر چیزی انسانند. همه ما برای کودکان حلبچه اشک ریختهایم. اینها هم از همان جنساند. کسی حق ندارد بگوید تو که بچه نداری یا بچه تو که مسموم نشده برای چه آمدهای برای اعتراض. اینها از یکی شدن واتحاد میترسند.
قشنگترین توصیف را از عملکرد این روزهای مردم، شهیار قنبری گفت که: ما دوباره ملت شدهایم.
هر چند به نظر من هنوز تا اتحاد و یکی شدن راه بسیاری هست. بد نیست آن شعر معروف سعدی را که همه در دبستان خواندهایم را اینجا اضافه کنم.
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
همیشه این شعر را کردید در چشم ما. اما فقط برای لبنان و سوریه از آن استفاده کردید چطور است که بچههای ایران به ما مربوط نیستند اما بچههای سوری و فلسطین و .... مربوطند.
بهتر است اینبار به خودمان و به معترضین بگویم پلک بزنیم و بیدار شویم.
برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 82