تقدیم به کامشین و عطسههای فیل افکنش
چند وقت پیش دوستی در کانال تلگرامش پستی گذاشت و از مخاطبان خواست که درباره سال 1401 و کارهایی که در آن انجام دادند و به آن افتخار می کنند و یا نادم از انجامش هستند، بنویسند. نتیجه را هم بدون نام منتشر کرد و برای همین به نظرم پاسخ ها خیلی صادقانه تر بودند. اکثر مخاطبان هم رنج سنی بالای 35 و حدود 40 تا 50 هستند. چیزی که نظرم را جلب کرد کامنتهایی بود که نوشته بودند از اینکه کنار مردم در خیابان ایستادند به خودشان افتخار میکنند و کامنتهایی بود که دقیقا به این دلیل که به خیابان نرفته بودند پشیمان بودند.
نمیدانم کدام یکتان این پست یادتان است. واقعیتش وقتی آن پست را مینوشتم واقعا نا امید بودم اما در حدود یک سال بعد کاوه و کاوهها سر بلند کردند و من ایمان آوردم که همیشه یک کاوه در برابر یک ضحاک به پا میخیزد.
حالا دیگر به نا امیدی سال 1400 نیستم. اینکه بخشی از مردم بیدار شدهاند و بالاخره باقی مردم را دیر یا زود بیدار خواهند کرد شکی ندارم. هر چند این امر در کوتاه مدت میسر نمیشود.
اینکه میبینم خودم تغییر کردهام و دیگر در میان دوستان مذهبیام خودم و عقایدم را سانسور نمیکنم.
اینکه میبینم حتی همکارهای بالای 60 ساله ام از اینکه همراه مردم به خیابان نرفتهاند ابراز ناراحتی میکنند. و میگویند بار بعدی حتما به خیابان خواهند رفت.
اینکه میبینم همراه باتبریک سال نو همه همکارهای مرد آرزوی پیروزی برای نهضت زن می کنند.
همه نشان میدهد که بخشی از ما به خودمان آمدهایم و دیگر کوتاه نخواهیم آمد.
همه این ابراز پشیمانیها من را یاد آنهایی میاندازند که بعد از کشته شدن حسین به این ندامت دچار شدند و از میان آنها مختاری سر برآورد. حالا نه تنها به وجود کاوه شک ندارم بلکه به وجود و قدرت مختارها ایمان دارم. دیرو زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 83