همکار خوش خبر

ساخت وبلاگ

داشتم ادامه پست قبل را می‌نوشتم که همکارمان که قیمت دلار را اعلام می‌کند آمد توی اتاق و گفت دلار داره میره بالا.

پرسیدم چرا؟

گفت: واگنر به روسیه حمله کرده. ناخوداگاه با چشمهای گرد شده با صدای بلند زدم زیرخنده.

شانس آوردم امروز همکارهایم نیستند چون دارم کار می‌کنم بعد هی یادم می‌آید که واگنر به روسیه حمله کرده و پقی می‌زنم زیر خنده آن هم با صدای بلند. صرفنظر از اینکه نتیجه چه باشد ، و اینکه چاقو دسته‌اش را می‌برد یا خیر، شنبه خوبی را برایم رقم زد.

البته به نظرم فرمانده واگنر آنقدر مرد باشد که نخواهد غیر نظامی‌های روس را عمدا بکشد. نه اینکه بگویم خیلی مرد است اما از زمانی که آن کلیپی را که از جسد گرم سربازهایش می‌گرفت را دیدم و ناراحت بود توی دلم گفتم: مرد! با اینکه یک آدم کش هستی اما ما چقدر از امثال تو در جنگ ایران و عراق کم داشتیم. در بی‌شرفی‌اش هم همین قدر بگویم که در آن ویدیو می‌گفت: اینها جسد سربازان من است اینها هر کدام پدر، شوهر، برادر کسی بودند.

من هم می‌گفتم: آخر بی شرف! اکراینی‌هایی را هم که داری به خاطر پول می‌کشی پدر، برادر، شوهر و مادر، و خواهر و بچه و ... کسی هستند.

واقعا نمی‌توانم جلوی خنده‌ام را بگیرم. عجب آدمی شده‌ام در این ج ا.

+ نوشته شده در  شنبه سوم تیر ۱۴۰۲ساعت 14:48&nbsp توسط منجوق  | 

کاغذ پاره های من...
ما را در سایت کاغذ پاره های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9manjooghf بازدید : 58 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 13:35